جدول جو
جدول جو

معنی تعظیم کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تعظیم کردن
احترام کردن بزرگ داشتن، سر را بعلامت احترام خم کردن خدمت کردن
تصویری از تعظیم کردن
تصویر تعظیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تعظیم کردن
Bow
تصویری از تعظیم کردن
تصویر تعظیم کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تعظیم کردن
поклоняться
دیکشنری فارسی به روسی
تعظیم کردن
sich verbeugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تعظیم کردن
схилятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تعظیم کردن
kłaniać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تعظیم کردن
鞠躬
دیکشنری فارسی به چینی
تعظیم کردن
curvar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تعظیم کردن
inchinarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تعظیم کردن
inclinarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تعظیم کردن
incliner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تعظیم کردن
buigen
دیکشنری فارسی به هلندی
تعظیم کردن
โค้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تعظیم کردن
membungkuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تعظیم کردن
يحني
دیکشنری فارسی به عربی
تعظیم کردن
झुकना
دیکشنری فارسی به هندی
تعظیم کردن
להשתחוות
دیکشنری فارسی به عبری
تعظیم کردن
お辞儀する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تعظیم کردن
절하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تعظیم کردن
selam durmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تعظیم کردن
kupiga magoti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تعظیم کردن
নমনীয় হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تعظیم کردن
جھکنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعلیم کردن
تصویر تعلیم کردن
تعلیم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
نظم دادن بسامان کردن مرتب ساختن، بهم پیوسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
Adjust, Modulate, Regulate, Set, Tune
دیکشنری فارسی به انگلیسی
регулировать , модулировать , настраивать
دیکشنری فارسی به روسی
anpassen, modulieren, regulieren, einstellen, stimmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
налаштовувати , модулювати , регулювати , налаштувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
dostosować, modulować, regulować, ustawiać, stroić
دیکشنری فارسی به لهستانی
ajustar, modular, regular, configurar, sintonizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
regolare, modulare, impostare, accordare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ajustar, modular, regular, establecer, sintonizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ajuster, moduler, réguler, définir, accorder
دیکشنری فارسی به فرانسوی